تبیین مفهوم کانونی عدالت در فلسفه سیاسی غرب، وامدار اندیشمندان بزرگی چون افلاطون است، همچنان که مبنای نظریه پردازی افلاطون و طرح مدینه فاضله وی، موضوع عدالت و طراحی جامعه عدالت محور و آرمانی است تا عالم مثالی در زمین محقق شود. از آنجا که نظریه عدالت افلاطونی دارای ایرادهای فراوانی است، این نوشتار با تاکید بر سترگی اندیشه های امام علی (ع) و سرآمدی آن بر کلیه مکاتب و آرا بشری، بر آن است که مفهوم عدالت را در اندیشه علوی، با محتوا و اهدافی متعالی، کامل تر و عملی تر و به نحوی گسترده تر در قیاس با اندیشه افلاطون، مطرح کند، چرا که اندیشه عدالت علوی از ضعف ها و نقایص متعدد نظریه عدالت افلاطونی کاملا مبراست و دارای ریشه و مبنای الهی و ایمانی است و با مفهومی عینی، ملموس، مصداق پذیر و شریعت مدار و ابزاری در جهت نیل به سعادت و رستگاری الهی از طریق کسب ملکات فاضله و انجام ارادی افعال خیر می باشد. عدالت علوی فاقد وجه متصلب و تک گفتاری بوده و خصلتی آرمان گرایانه و ظلم ستیز دارد و مبنای تعیین عدالت و استحقاق، نزد آن، شریعت الهی است و بر خلاف صبغه فردی و جبرگرای عدالت افلاطونی، دارای وجه غالب عدالت اجتماعی است و بر مبنای آن، امکان ارتقاء در سلسله مراتب اجتماعی بر اساس شایسته سالاری و میزان انجام تکالیف برای همگان وجود دارد.
موضوع (اسم عام یاعبارت اسمی عام)
عنصر شناسه ای
سعادت;شریعت;استحقاق;امام علی علیه السلام;عدالت علوی;عدالت;شایسته سالاری;افلاطون;مثل;