شاید هیچ کتابی به اندازه قرآن کریم مورد شرح و تفسیر قرار نگرفته باشد. بر اساس آمارهایی که از تفاسیر موجود و نیز اطلاعات کتاب شناسی به دست آمده، تاکنون بیش از سه هزار تفسیر بر قرآن کریم به سبک ها و روش های مختلف نوشته شده است. با این حال، هنوز عناصر اصلی دخیل در تفسیر نظیر مبانی، اصول، قواعد، روش ها و گرایش های تفسیری در یک نظام منسجم تعریف نشده است و نوعا مفسران بدون شفاف سازی این گونه مباحث، به طور مستقیم به تفسیر آیات قرآن پرداخته اند. در سال های اخیر کتاب های چندی درباره اصول و مبانی و نیز روش ها و گرایش های تفسیری نوشته شده است، ولی هنوز تعاریف موجود در این زمینه به هماهنگی و وضوح نرسیده است. این مقاله درصدد است عناصر موجود در تفسیر قرآن را در یک نظام دقیق اصطلاحی تعریف کند.